فرضیه جدید درباره علت آلزایمر شروع آلزایمر با حمله مولکول های چربی به مغز

به گزارش خرید بک لینک یک فرضیه جدید از طرف محققان دانشگاه ˮردینگˮ مطرح می کند که مولکول های چربی موجود در جریان خون از راه نشتی سد خونی مغزی به مغز حمله می کنند و این فرایند باعث مبتلا شدن به بیماری آلزایمر می شود.
به گزارش خرید بک لینک به نقل از ایسنا و به نقل از نیو اطلس، مطالعه جدید محققان دانشگاه “ردینگ” فرضیه جدیدی را برای علت بیماری آلزایمر عرضه کرده است. این مقاله استدلال می کند که آلزایمر از یک سد خونی مغزی صدمه دیده ناشی می شود که به مولکول های چربی معروف به لیپیدها اجازه می دهد به مغز حمله و مجموعه ای از رویدادها را آغاز کنند که به تخریب عصبی و زوال شناختی منجر می شود.
هم اکنون بیشتر از شش میلیون آمریکایی با بیماری آلزایمر زندگی می کنند و انتظار می رود این تعداد تا سال ۲۰۶۰ دو برابر شود. این در شرایطی است که برخلاف دهه ها کار و میلیاردها دلار هزینه، محققان هنوز نتوانسته اند راز این بیماری فراگیر عصبی را کشف کنند.
در آغاز قرن بیستم یک محقق آلمانی به نام “آلویس آلزایمر”(Alois Alzheimer) برای نخستین بار یک مورد زوال عقل مشخص را در یک زن ۵۰ ساله گزارش کرد. بعد از آن، این بیماری بعنوان بیماری آلزایمر شناخته شد و صدمه شناسی آن به شکل ویژه شروع شد.
سپس از دهه ۱۹۹۰، فرضیه غالب برای توضیح علت بیماری آلزایمر بر روی یک جفت پروتئین معروف به “آمیلوئید”(amyloid) و “تائو”(tau) متمرکز بود. تجمع غیرطبیعی این پروتئین ها در مغز یکی از واضح ترین علایم پاتولوژیک آلزایمر است و اغلب تحقیقات بر روی یافتن راهی دارویی برای توقف یا معکوس ساختن اثر سمی این پروتئین ها در مغز انسان متمرکز شده است.
به معنای واقعی کلمه به طرز ناامیدکننده ای تابحال هر آزمایش بالینی که یک داروی جدید ضد آمیلوئید یا ضد تائو را آزمایش می کند، شکست خورده است و بعضی از محققان آغاز به زیر سوال بردن پایه های علم مدرن در مورد آلزایمر کرده اند. اخیراً فرضیه های جایگزین مختلفی برای توضیح علت آلزایمر مطرح گردیده است که از ایجاد آن توسط عفونت های ویروسی گرفته تا اینکه در واقع یک بیماری خودایمنی است، متفاوت می باشد.
“جاناتان راج” محقق دانشگاه “ردینگ” کوشیده است تا چندین رشته از علوم اخیر آلزایمر را به یک فرضیه اساسی جدید پیوند دهد تا علت این بیماری هنوز ناشناخته را توضیح دهد. فرضیه او “مدل تهاجم لیپیدی” نامیده می شود و می گوید که همه اینها با اختلال در سد خونی مغزی شروع می شود که غشایی حدودا غیرقابل نفوذ است که مانع از ورود ذرات مضر به مغز می شود.
سد خونی مغز یک غشای حدودا غیرقابل نفوذ است که رگ های خونی مغز را احاطه می کند و از ورود ذرات مضر به رگ جلوگیری می کند. مهم ترین نقش این سد خونی محافظت از مغز است.
سد خونی مغزی یا در اصطلاح پزشکی “BBB” محدوده جداکننده بین مایع برون سلولی مغز در سیستم اعصاب مرکزی و جریان خون گردشی در بدن است، به صورتی که اگر مواد رنگی به درون خون تزریق شود میتوان مشاهده کرد که از این ماده درون مغز اثری دیده نمی گردد. این پرده یا سد از مویرگ های ویژه تشکیل شده که بر خلاف ساختار عادی در مویرگ ها دارای منافذ معمول نبوده و اتصال بین سلولی در آنها از نوع اتصال محکم است و در نتیجه خیلی از مولکول ها و ریز مولکول ها و همینطور باکتری ها قادر به گذشتن از آنها و رسیدن به مایع مغزی نخاعی در مغز نیستند.
سطح این مویرگ ها از پروتئین های ویژه پوشیده شده که توسط آنها ورود گلوکز به مغز بعنوان تغذیه امکان پذیر می گردد. همینطور تبادل گازی(اکسیژن-کربن دی اکسید) بین خون گردشی و مغز از این سد بدون مشکل قابل انجام است. برخی ذرات مانند “آلکالوئید” می تواند از این سد عبور کند که نیکوتین موجود در سیگار هم یکی از آلکالوئیدها است.
“راج” می گوید: یک سد خونی مغزی سالم برای عملکرد مؤثر مغز ما بسیار مهم می باشد. اگر این سد صدمه ببیند، مانند افرادی که به آلزایمر مبتلا می شوند، لیپیدهای خارجی مانند کلسترول و اسیدهای چرب فرصتی برای عبور از آن پیدا می کنند.
این ایده که علت آلزایمر می تواند از خارج از مغز باشد، جدید نیست. بعضی از محققان قبلاً این فرضیه را مطرح کرده بودند که پروتئین های آمیلوئید سمی صدمه رسان به نورون ها در واقع از کبد منشأ می گیرند و از راه یک سد خونی مغزی نشت کننده به مغز می رسند. فرضیه جدید “راج” اما حالا به جای پروتئین های سمی به مجموعه ای متفاوت از مولکول ها بعنوان عامل آلزایمر نگاه می کند.
“راج” در این مطالعه جدید می گوید: لیپیدها دسته ای از مولکول های زیستی هستند که در آب حل نمی شوند یا به سادگی قابل حل نیستند. آنها شامل اسیدهای چرب، گلیسرولیپیدها، گلیسروفسفولیپیدها و اسفنگولیپیدها و همینطور کلسترول و سایر استرول ها هستند.
ایده این است که یک سد خونی مغزی صدمه دیده اجازه می دهد تا سطوح اضافی این لیپیدها وارد مغز شود و این تهاجم، مجموعه ای از حوادث مخرب را به وجود می آورد که در نهایت منجر به بروز بیماری آلزایمر می شود.
“راج” استدلال می کند که این مکانیسم بعضی از ناهنجاری ها را در علم شناخت آلزایمر توضیح می دهد، مانند حجم کم بیمارانی که علایم شناختی اصلی آلزایمر را بدون هیچ گونه صدمه شناسی آمیلوئیدی نشان می دهند.
وی می گوید: این لیپیدهای خارجی به صورت متفاوتی با لیپیدهایی که معمولا در مغز یافت می شوند، مدیریت می شوند. نظریه من پیشنهاد می دهد که این لیپیدهای مهاجم منجر به صدمه مغزی مانند کوچک شدن مغز و ایجاد پلاک های آمیلوئید و درهم تنیدگی تائو می شوند که سبب می شود رفتارهای مشخصه آلزایمر مانند از دست دادن حافظه، اختلالات خواب و پارانویا بروز کند.
مطالعه موردی اصلی “آلویس آلزایمر” در سال ۱۹۰۷ از فرضیه جدید “راج” حمایت می کند، چون که وی در توصیف نخستین موارد این بیماری، مکرراً از یافتن “تجمعات چربی” در کنار مشاهده پلاک های آمیلوئید یا تجمعات تائو نوشته است.
“راج” می گوید: “آلویس آلزایمر” در توصیف نخستین مورد تشخیص داده شده این بیماری، مکرراً به “کیسه های چربی”، “گرانول های چربی” و تجمعات مشابه مبتنی بر لیپید در سلول های گلیال و سلول های عصبی و همینطور به پلاک های آمیلوئید، انباشت تائو و تخریب کلی مغز اشاره می کند.
وی ادامه داد: از نوشته های “آلویس آلزایمر” مشخص است که او این عامل لیپیدی را به همان اندازه که پلاک های پروتئینی را مقصر می دانیم، نشانه بیماری آلزایمر می دانسته است.
تحقیقات جدیدتر هم از مدل تهاجم لیپیدی “راج” پشتیبانی می کنند. برای مثال، همین سال قبل بود که تیمی از دانشگاه “نیو ساوث ولز” دریافتند که نمایه لیپیدی خاصی در نمونه های خون می تواند برای تشخیص دقیق بیماری آلزایمر استفاده گردد. مطالعه دیگری هم از یک تیم تحقیقاتی در دانشگاه “ساوثرن کالیفرنیا” در سال ۲۰۱۸ نشان داد که نشت سد خونی مغزی می تواند بعنوان یک ابزار تشخیصی برای شناسایی مراحل اولیه چندین بیماری عصبی همچون آلزایمر استفاده گردد.
نتیجه گیری “راج” این است که درمان آلزایمر در مراحل اولیه یا حتی جلوگیری از این بیماری در وهله اول باید بر حفاظت از سد خونی مغزی(BBB) متمرکز باشد. او همینطور پیشنهاد می دهد که وقتی زوال شناختی به وضوح آشکار شد، امکان دارد برای پیشگیری از وخامت بیشتر دیر باشد، اما توسعه درمان هایی برای کاهش این «تهاجم خارجی لیپید» می تواند به درمان بیماری در مراحل بعدی کمک نماید.
“راج” می گوید: “نتیجه روشنی که از مطالعه ما گرفته می شود این است که تمرکز اولیه در پیشگیری و درمان اولیه آلزایمر باید بر محافظت و در صورت امکان ترمیم سد خونی مغزی باشد. تشخیص اختلال سد خونی مغزی در مراحل اولیه برای مبارزه با آلزایمر بسیار مهم می باشد، چونکه تکیه بر علایم دیگر در بیشتر موارد، منجر به درمان دیرهنگام و عدم پیشگیری از زوال جدی شناختی می شود.
این مطالعه جدید در مجله Alzheimer’s Disease Reports انتشار یافته است.

منبع:

دسته‌ها